آرزویم این است:
- آرزویم این است:
نتراود اشک در چشم سیاهت هرگز
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
مگر از عشق زیاد
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه
که دلت می خواهد...
اگر قلبم از چوب بود ان را به اتشکده چشمانت می سپردم تا با شمع نگاهت بسوزد و به خاکستر تبدیل شود.
SMS
یک قطعه قلب 3در 4 یک فتوکپی از صفا و صمیمیت و یک فیش عشق و علاقه لازم دارم تا تمام قلبم را به نامت کنم.
SMS
روی فرش مرمر روی نقشه های کاشی همینو فقط نوشتم میمیرم اگر نباشی.
SMS
تو صبحی در شب یلدای من بودی ولی اینک چه تاریک و چه دلگیرم در این شب های بعد از تو .
SMS
میگن دیوانگی هم عالمی دارد برام بگو چه جور عالمی است.
SMS
من اولی تو اولی چقدر قشنگ و مخملی من دربهدر تو در به در میای با هم بریم سفر ؟
SMS
عاشقی حلالت ولی حرومت دلی که بردی.
SMS
بوی غربت میدهم ولی غریبه نیستم اگر چه مدانم عمری در غریبی زیسته ام.
SMS
ارزش محبت به استمرار ان است نه به اندازهی ان .
SMS
همیشه عاشق دندونات بودم از طرف کرم موذی
SMS
سالها بگذشته از میلاد من کو یکی مردانه باشد یاد من
SMS
گفتیم عشق را به صبوری معنا کنیم هر روز عشق بیشتر شد و صبر کمتر
SMS
یارو باباش اتیش میگیره هول میکنه از روش میپره.
SMS
به شانه ام دست میزنی که تنهاییم را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ای به تکاندن برف از شانه ادم برفی...
SMS
اسمان سجده کرد و خداوند ستاره ها را به او بخشید پس سجده ای باید تا دلمان لایق ستاره باران باشد.
SMS
دنیا خوابی است که اگر ان را باور کنی پشیمان میشوی.
SMS
لطف زیاد میشود حق مسلم در نظر ادم بی جنبه.
SMS
عشق یه قمار راه پر گرد و غبار گاهی خنده گاهی گریه مثل پاییز و بهار
SMS
دل به دست اور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است .
SMS
وقتی زندگی واست خیلی سخت شد یادت باشه که دریای اروم ناخدای قهرمان نمیسازه.
SMS
از دور ترین جا من اینجا شما اونجا فریاد میزنم چرا تنهام گذاشتین؟
SMS
کاری که در برابر ماست هرگز به بزرگی نیرویی نیست که در پشت سر ماست.
SMS
انقدر عشق تو دارم که اگر هه کشم از لبم بوی کباب جگرم اید
SMS
ای کاش پرنده های اشنایی میامدن و به من میگفتن که حالا کجایی؟
SMS
در گلدان سبز خاطراطم یادت را به زیبایی مینگارم .
SMS
گاهی اوقات گذشتن از معشوق به خاطر عشق نهایت عاشق بودن است
SMS
کمتر از مونس جان بر من دیوانه بخند که در این دشت جنون عاقل و دیوانه یکی است .
SMS
من در این سن جوانی ز جهان سیر شدم صورتم گر چه جوان است ز دل پیر شدم اشتباهی که همه عمر پشیمانم کرد اعتمادیست که بر مردم این دوران کردم.
SMS
خوشبختی سرایی ساختنی است نه قصری یافتنی.
SMS
در ماه مهر بادهای پاییزی با بی مهری را با برگ درختان اغاز میکنند.
SMS
میدونی بزرگترین درد تو دنیا چیه ؟اینکه بفهمی پناه لحظه هایت یک پناهگاه دیگر دارد.
SMS
کاش پرستویی بودم تا به خاطرت کوچ را فراموش میکردم.
SMS
منو تنهایی یک شمع روشن خدایا نکند که باد بیاید.
SMS
چنان با خاطراتت دلخوشم شاید ندانی که تک تک لحظه های رفته را می شمارم
SMS
وقتی سکوت ِ دهکده فریاد می شود
تاریخ ، از انحصار ِ تو آزاد می شود
تاریخ ، یک کتاب ِ قدیمی ست که در آن
از زخم های کهنه ی من یاد می شود
از من گرفت دخترِ ِخان هرچه داشتم
تا کی به اهل ِ دهکده بیداد می شود؟
خاتون! به رودخانه ی قصرت سری بزن
موسی ، دل ِ من است که نوزاد می شود
با این غزل ، به مـُلک ِ سلیمان رسیده ام
این مرد ِ خسته ، همسفر ِ باد می شود
ای ابروان ِوحشــی ِتو لشکر ِ مغول!
پس کی دل ِ خراب ِ من ، آباد می شود؟
در تو هزار مزرعه ، خشخاش ِ تازه است
آدم به چشـــــــــــــم های تو معتاد می شود
ورق می خورد شب ، با پنجه ی تقدیر در باران
ومی رقصید عطر ِ کال ِ کاج ِ پیر در باران
نگاه ِ بـِرکه ، سرشارازتب ِ رویای وارونه
ومی رویید از ژرفای آن تصویر در باران
..................................................
میان ِ چشم ها مانده ست سرگردان ، هزاران سال
خمار ِ خواب های خیس وبی تعبیر در باران
دل ویک گوشوار ِ کاغذی ، انگیزه ی بودن
ومن ، باران ندیده ، دختری دلگیر د ر باران
صدای خیس ِ مردی درگلوی تار می روئید
کسی مثل خودم، مثل خودش درگیر در باران
به جرم ِ بی گناهی ، دارهای چشم ها می دوخت
به سرتاپای من ، یک درد ِ دامنگیر در باران
غمی کم کم خودش را دررگ ِ دیوانه ام می ریخت
جنون بود وتب ِ رقاصی ِ زنجیر در باران
جنون بودآن شب وآئینه ای صد پاره دردستم
ومن حل می شدم با آیه ی تکثیر در باران
بار ِ دلــتـنگـیـت ُ بستی ، دیگه وقت رفتنه
داری میری و فقط خاطره هات سهم منه
دلم از حادثه خونه ، چشام از خاطره خیس
دوس داری برو ولی نامه برامون بنویس
*
به تو می رسم اگه موج ِ مسافر بذاره
اگه دلبستگیــا لحظــه ی آخـــر بذاره
به تو می رسم به تو پولک نقره کوب ماه !
به تو می رسم به تو طلای این شب سیاه !
به تو می رسم به چشم ِ انتظاری که داری
به تو می رسم به آغوش ِ بهاری که داری
به تو که آینه ها محو تماشات می شدن
شبای تیره چراغونی ِ چشمات می شدن
*
می تونی دل بـِکــنـــی تا ته ِ دنیا برسی
امروزُ رها کنی تا خود ِ فردا برسی
می تونی همسفر ِ خاطره های بد باشی
می تونی راه رسیدن به شبُ بلد باشی
می تونی تو چار دیوار ِ غربت ِ دنیا بری
می تونی هر جا بمونی ، می تونی هرجا بری
امّا هرگـــز نمی تونی غمُ تنها بذاری
تو مســــافری نمی شه غربتُ جا بذاری
خاطرت هرجا که باشی بازم اینجا می مونه
تا ابد غصه ی غربت ، تو دلت جا می مونه
بازدید دیروز: 29
کل بازدید :51032