در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند:

آبی آسمانی که می بینم و میدانم که نیست,

و خدائی که نمی بینم و می دانم که هست.

(شریعتی)    

جملات قصار

والتر لیپمن

هنگامی که همه یکسان فکر می کنند دیگر کسی بیشتر نمی اندیشد.

کاترین هپیورن

همه آنقدر خوش شانس نیستند که طعم خوش رنج را درک کنند.

پرفسور آرن تی . بک

بسیاری از واکنشهای نا متناسب از نقاط بر ملا نشده انسان نشات می گیرد.

آندره ‍ژید

همان دم که مخلوقی نظر ما را به خویشتن منحصر می کند ما را از خدا بر می گرداند.

اسپایک میلیگان

پول خوشبختی نمی آورد ، اما شکل دلپذیری از بدبختی را برایتان فراهم می سازد.

پاسکال

سرچشمه همه فسادها بیکاری است، شیطان برای دست های بیکار ، کار تهیه می کند.

محمد علی کلی

کسی که شهامت قبول خطر را نداشته باشد در زندگی به مقصود نخواهد رسید.

نیچه

اشتباهات بزرگ قابل احترام است زیرا ثمر بخشتر از حقایق انسانهای کوچک است.

لائو

اگر مردان بزرگ را بیش از اندازه ارزشمند شمارید مردم عادی کوچک شمرده می شوند.

حضرت علی

هر قوم حکومتی را داراست که شایسته آن باشد.

پولدار ترین ها

جمله مشهور "قدرت، پول می آورد" و یا عکس آن را شاید ما بارها شنیده باشیم. اطلاعاتی را که مجله "فوربس" در باره حاکمان پولدار جهان منتشر کرده است، می توان موید این جمله مشهور دانست. بر اساس مطالعات این مجله امریکایی که در مورد دارایی رهبران جهان در سال 2006 انجام شده، پولدارترین حاکمان جهان چه در کشورهای غربی و چه کشورهای عربی، افریقایی، آسیایی و یا امریکایی کسانی هستند که بیشترین مدت دوره حکومت را در اختیار داشته اند و به عبارت دیگر، به صورت دموکراتیک ، حکومت نمی کنند. تصویر ده تن از پولدارترین حاکمان جهان را می بینید.

"ملک عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه عربستان سعودی، در راس فهرست پولدارترین رهبران جهان قرار دارد که مجله فوربس اسامی آنها را منتشر کرده است. این مجله ثروت پادشاه عربستان را 21 میلیارد دلار در سال 2006 برآورد کرده است

"حاج حسن بولکیاه" سلطان کشور نفت خیز برونئی در جنوبشرقی آسیا که تصویر او را در کنار "سارا سایه" همسر پسرش،‌"المهتدی بولکیاه" ولیعهد برونئی مشاهده می کنید، با 20 میلیارد دلار ثروت، جایگاه دوم فهرست پولدارترین رهبران جهان را به خود اختصاص داده است.

سومین مکان فهرست را که ثروت او چندان کمتر از قبلی ها نیست، "شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان" رییس امارات متحده عربی در اختیار دارد که دارایی او 19 میلیارد دلار اعلام شده است.

امارات با وجود کوچکی سرزمین خود، گویی جایگاه پولداران است، چون "محمد بن راشد آل مکتوم" حاکم دوبی نیز با 14 میلیارد دلار چهارمین فرد فهرست حاکمان پولدار جهان است.

شاهزاده "هانس û آدام " لیختن اشتاین در اروپا با 61 سال سن، رده پنچم فهرست حاکمان پولدار را با چهار میلیارد دلار سرمایه در اختیار دارد.

شاهزاده موناکو، کشور نقطه ای کوچک دیگر اروپا نیز که پس از مرگ پدرش، تاج و تخت را به ارث برده است، در سن 48 سالگی صاحب یک میلیارد دلار دارایی است.

به نوشته مجله فوربس، "فیدل کاسترو" رهبر بازنشسته کوبا نیز 900 میلیون دلار دارایی دارد، اما بلافاصله پس از انتشار گزارش این مجله امریکایی، کاسترو به شدت این موضوع را رد کرده و مطلب فوربس را بی اساس خوانده است.

مکان هشتم فهرست یادشده در اختیار "تئودور اوبیانگ" رییس جمهوری کشور افریقایی گینه است که از سال 1979 یعنی 29 سال پیش قدرت را در دست دارد و اکنون در 65 سالگی صاحب 600 میلیون دلار دارایی است.

ملکه الیزابت انگلستان نیز که 81 سال از سنش گذشته و 56 سال آن را در کسوت ملکه گذرانده است، بیش از نیم میلیارد دلار ثروت در اختیار دارد.

دهمین و آخرین فرد در میان فهرست ده حاکم پولدار جهان نیز یک زن اروپایی است. ملکه "بئاتریس" هلند در 68 سالگی 270 میلیون دلار معادل با بیش از 251 میلیارد تومان، دارایی دارد.

تو برای من دعا کن...

بازم امشب مث هر شب تودلت برام دعا کن

نم نمک سکوت بشکن زیر لب خدا خدا کن

بازم امشب مث هر شب پر کن از صدات هوا رو

غروبه سکوت و بشکن تازه کن ترانه هامو

واسه عاشقا دعا کن که غریب روزگارن

هفت آسمون اما یه ستاره هم ندارن

واسه عاشقت دعا کن که تو کار دل نمونه

تو فقط خدا خدا کن که خدا خودش می دونه

تو فقط خدا خدا کن تو فقط خدا خدا کن

      بازم امشب مث هر شب تو برای من دعا کن

که خدا خودش می دونه حال و روز عاشقارو

بین عاشقا می بینه غربت دلای مارو

اونی که واژه به واژه می شنوه نگفته هاتو

با طلوع هر ترانه بال و پر می ده صداتو

پاداش یک لبخند

در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.

شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند و مردم از او کناره گیری می کردند. قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمرد  باعث تغییر اخلاق او نیز شده بود.او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی شد که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود همانطور که دیگران از او می گریختند او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.

سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه ، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد.

لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی زشت پیرمرد نشست.آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند.همین لبخند دخترک در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسزایی داشت . او هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید.دخترک هر بار که پیرمرد را می دید ، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت.

چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود