تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
بیدار شو
با قلب و سر رنگین خود
بد شگونی شب را بگیر
تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمقند...
خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز می شود:
موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند
(تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی
وخواب را فرا می خوانی)
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست!
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!
" پل الوار
هاجر خدابنده لو ::: چهارشنبه 87/3/22::: ساعت 8:7 صبح
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :51086
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :51086
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لوگوی دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<